عید نوروز ۹۸
امسال عید شما دوتا تقریبا فهمیده تر و عاقلتر بودین و این باعث شد به من و بابا هم بیشتر خوش بگذره شب چهارشنبه سوری رفتیم مشهد وروز سوم فروردین برگشتیم روز پنجم رفتیم سمت یزد روز نهم هم از اونجا برگشتیم گناباد روز ۱۲ هم باباگلی و مامان گلی اومدن پیشمون و ۱۳ به در باهم بودیم و بعد رفتن سفره هفت سین زمرد شب سال تحویل سفره هفت سین مامان گلی عکس دسته جمعی خونه عمه بضعت دشت شقایق ها ۲۰ کیلومتری گناباد ۳ فروردین طبس گلشن ۵ فروردین طبس طبس میبد در کنار پارسا ۶ فروردین میبد میبد کبوترخانه میبد چاپارخانه اولین شتر سواری میبد ۶ فروردین ...
نویسنده :
عاطفه و بهزاد
15:56
جراحت سر محمد علی
سلام کوچولوهای ناز نازی مامان من اومدم با کلیاتفاقیکه این رو زا افتاده و من ازش هیچی ننوشتم اول اسفند خونمون رو عوض کردیم اومدیم خونه ای که حیاط بزرگ داره مخصوص شما جوجه ها در حال جابجایی وسایل بودیم و اواخر کارای خونه بود فرش و پهن کردیم محمد علی کلی ذوق کرد و شروع کرد به بازی کردن و دویدن که یهو افتاد و سرش خورد به میز حسابی اسیب دید ماهم خیلی هول شدیم و بردیمش بیمارستان و روی پیشونیش بخیه خورد یه عکس سلفی هم خودش از خودش گرفته که میذارمش ...
نویسنده :
عاطفه و بهزاد
15:39